و پادشاه موفق آنست که تامل او از خواتم کارها قاصر نیاید. و نظر بصیرت او باواخر اعمال محیط گردد، و نهمت باختیار کم آزاری و ایثار نکوکاری مصروف دارد و، سخن بندگان ناصح را استماع نماید.


بدکاستن و نیک فزودن باید


زیرا که همی کشت درودن باید

و معلومست که ملک به رای صایب و فکرت ثاقب خویش مستقل است و از شنودن این ترهات مستغنی، و هر مثال که دهد جز بتلقین دولت و الهام سعادت نتواند بود. و بدست بندگان همین است که در تقریر نصایح اطناب لازم شمرند. مگر بعضی از حقوق اولیای نعم بادا رسد. و بنده این قدر مقرر می گرداند که: اگر رای ملک بیند که زبانهای خاص و عام ثنای او را گویان باشد و دلهای او را جویان.


هرکجا فریاد خیزد مقصد فریاد باش


سایه بر مظلوم گستر آفتاب داد باش

و شاه ازین موعظت مستغنی است، و این غلو بدان رفت تا برای یک زن چندین فکرت بضمیر مبارک راه ندهد، که از تمتع دوازده هزار زن که در خدمت سرای اند بازماند و ازان فایده ای حاصل نیاید.